شب آرزوها

نازنین ،از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم/ تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونم

شب آرزوها

نازنین ،از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم/ تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونم

یه تبریک خاص برای تو نازنین من

 

 

  

            تحمل میکنم بی تو به هر سختی 

                             به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی

سلام. این چند روز خیلی فکر کردم . به خیلی از کتابا ، سایتها و هر جایی که فکرشو بکنی سر زدم تا شاید یه جمله پیدا کنم که تازه و نو باشه یه جمله که هیچ کس به کس دیگه نگفته باشه و تازه بتونه همه ی حرفای دل منو تو خودش جا بده و اون وقت برای تو بنویسم . اما ... نشد اگر قرار بود جمله ای نو و تازه باشه که نمی یومد تو اینترنت یا توی هیچ کتابی جا نمیشد . در نهایت تصمیم گرفتم متنی رو که حالا داری میخونی برات بنویسم . مثل همیشه یه متن ساده که راحت بشه حرفارو توش زد . میخواستم عیدرو به تو تنها به صورت ویژه تبریک بگم . یه تبریک خاص . اما خوب گاهی خاص بودن به گفتن کلمات خاص نیست میشه گاهی با جمله های ساده این حسو به اون طرف منتقل کرد که تو برای من اینقدر با ارزش و عزیز هستی که دارم به تو اینا رو میگم . اینارو نوشتم شاید بخونی ، شایدم نخونی نمیدونم . میخواستم وقتی که عید میشه از خدا بخوام که امسال تو مال من بشی اما دیدم نه این خودخواهیه که دوستت داشته باشم و برای خودم دعا کنم . پس هر چی که قرار بود برای خودم بخوام برای تو میخوام یه عاشق وقتی ببینه معشوقش به خواسته هاش رسیده خوشحاله حتی اگه به نفع معشوق نباشه . امیدوارم تو سال جدید هر آرزویی داری بهش برسی . 

خیلی دوستت دارم و این اولین و آخرین حرف دلمه . تو تا ابد تو قلبم موندگاری.

مراقب خودت باش و بدون یکی یه جا هست که تو رو تحت هر شرایطی عاشقانه میپرسته چه دوستش داشته باشی چه نداشته باشی چه مال اون باشی چه نباشی . حتی اگه اونو به خاطر احساسش توبیخ کنی و بهش بگی اسیر سرابه اون حاضره اینقدر در پی این سراب بره تا به چشمه ی محبت تو برسه یه چیزی تو قلب من میگه اون روز میاد .

بهارت بهاری آسمونت همیشه آبی و دلت پر از شادی . 

  

آنچه در من نهفته دریاییست

فصل عاشقی

بوی چمنای خیس و نم خورده ، بوی اقاقیها تازه متولد شده ، رنگ ناز کاغذی های ظریف و مخملی ، برگای روشن درختا ، هوای تازه و بنفشه های فراوون . اینا همش یعنی بهار داره می یاد یعنی عید داره می یاد . یعنی فصل عاشقی نزدیکه . بهار بازم بیاد عشقو بیاره ، بده هر یاری رو دست نگارش . واقعا حقیقت داره . بهار فصل باشکوه و تازه ایه . حتی فکر کردن به تموم این زیبایی ها ادمو به وجد می یاره . سبزه های نازی که تازه داره پوسته گندمو میشکافنو به دنیا می یان هم این حسو دارن اونا هم هوای بهاری رو حس کردن . شما چی دوستای خوبم حس کردین که این روزا همه چیزیه جور دیگست نگاه آدما ، لبخندشون همه یه جور دیگه هستن . یه جور بهاری هستن .  

بهارتون بهاری آسموتون آبی و روزاتون پر از شادی.  

عید همه ی دوستای خوبم مبارک .   

شکسته قاب خستگی  

مرده غم و دلمردگی 

جوونه زد یه تازگی  

تو گلدون یه رازقی 

تو آینه ی خیال من  

نشسته عکس بچگی 

تو هفت سین سادگی 

خونه زده یه تازگی  

میرقصه نرم و نرم ونرم 

ماهی تنگ بلوری 

تیک تیک ساعت میگه که  

نزدکی فصل عاشقی 

تکیه میدم به آسمون 

یه آسمون که آبیه  

تو این روزای بارونی  

پر میشم از رنگین کمون 

سر میخورن شعرای من 

رو تاب ناز اقاقی 

جون می گیره توی رگام  

یه چیزی مثل زندگی 

یه چیز سبزو آشنا 

یه فصل خوب بهاری

 

آنچه در من نهفته دریاییست

چهارشنبه سوری

یاد سرخی گونه هات..
درخشش چشمات ..
سوزانندگی لبهات..
داغی عشقت
از رو آتیش میپرم
دوستت دارم آتیش پاره 

     چهارشنبه سوری مبارک و به همه خوش بگذره 

آنچه در من نهفته دریاییست