شب آرزوها
نازنین ،از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم/ تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونمشب آرزوها
نازنین ،از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم/ تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونمفصل عاشقی
بوی چمنای خیس و نم خورده ، بوی اقاقیها تازه متولد شده ، رنگ ناز کاغذی های ظریف و مخملی ، برگای روشن درختا ، هوای تازه و بنفشه های فراوون . اینا همش یعنی بهار داره می یاد یعنی عید داره می یاد . یعنی فصل عاشقی نزدیکه . بهار بازم بیاد عشقو بیاره ، بده هر یاری رو دست نگارش . واقعا حقیقت داره . بهار فصل باشکوه و تازه ایه . حتی فکر کردن به تموم این زیبایی ها ادمو به وجد می یاره . سبزه های نازی که تازه داره پوسته گندمو میشکافنو به دنیا می یان هم این حسو دارن اونا هم هوای بهاری رو حس کردن . شما چی دوستای خوبم حس کردین که این روزا همه چیزیه جور دیگست نگاه آدما ، لبخندشون همه یه جور دیگه هستن . یه جور بهاری هستن .
بهارتون بهاری آسموتون آبی و روزاتون پر از شادی.
عید همه ی دوستای خوبم مبارک .
شکسته قاب خستگی
مرده غم و دلمردگی
جوونه زد یه تازگی
تو گلدون یه رازقی
تو آینه ی خیال من
نشسته عکس بچگی
تو هفت سین سادگی
خونه زده یه تازگی
میرقصه نرم و نرم ونرم
ماهی تنگ بلوری
تیک تیک ساعت میگه که
نزدکی فصل عاشقی
تکیه میدم به آسمون
یه آسمون که آبیه
تو این روزای بارونی
پر میشم از رنگین کمون
سر میخورن شعرای من
رو تاب ناز اقاقی
جون می گیره توی رگام
یه چیزی مثل زندگی
یه چیز سبزو آشنا
یه فصل خوب بهاری
آنچه در من نهفته دریاییست
خدا نگهدار دلِ دیوونه
بازم تو بودی واسم نشونه
خدا نگهدار حالا که رفتی
شب و سکوته بغض و بهونه
خدا نگهدار ای عشق دیرین
برای این تنخسته نمونی
خدا نگهدار به شوقِ فردا
فدای تو پرسه و جوونی
اگه تو پائیز توی شبانه
توی تنهائی تـرانـه
بمیره لبخندِ عاشقانه
بمونه ترس و شک و بهانه
بازم رو لبهام اسم تو جاری
توی خیالم یه نوبهاری
که زنده و سبز و بی مثالی
چه بیقراری چه بیقراری
اگه زمستونِ سرد و زخمی
با سوز و سرما یه تیکه اخمی
منجمد و یخ احساس تلخو
بدونِ حرفی بدونِ رحمی
تو اون تابستون که می سوزونی
شک و هوسها رو می پرونی
نگاهِ تو روشن و بلنده
آره همونی که خوب می تونی
سلام عزیزم دلِ پریشون
از اومدن باز نشی پشیمون
سلام عزیزم کجا می رفتی
سفید تو ظلمت نمیشه پنهون
سلام عزیزم رویا میشم باز
از صد تا کابوس پرواز و پرواز
سلام عزیزم بازم از آغاز
ترنم ناب سر بده آواز ٢
سلام . خوش اومدی خیلی قشنگه ایکاش اسم شاعرش رو هم مینویشتی. بازم به ما سر بزن
همیشه شاد باشی
سلام
چرامیگی همه چیزروسفیدببینم؟
من غیرازسیاهی نمیبینم.اگه هست نشونم بده
سلام . عزیزم نمیدونم دلت از کجا و چی پره که همه چی رو سیاه میبینی اما من همیشه این اعتقادو دارم که اراده انسان فقط در مقابل خواست خدا تسلیمه تو اگر بخوای تو یه دنیا سیاهی هم می تونی روزن کوچولوی نور رو پیدا کنی و با اون یه راه بزرگ به طرف روشنایی برای خودت باز کنی ما ادما خودمون هستیم که همه چیز برای خودمون تیره و تاریک میکنیم در صورتی که میتونیم همین کارو برعکس انجام بدیم .اینقدر سخت نگیر به خدا میشه به هر تلخی و شکستی هم خندید و از روش رد شد کاری نداره یه کو چولو تلاش میخواد .
در ضمن دوست خوبم این من نیستم که باید سفیدی رو بهت نشون بدم خودت باید ببینی . یه خرده به دور و برت نگاه کن میبینی اما برای نمونه یکی دوتاشو میگم این که تو سلامت و سرپا هستی و خیلی ها هستن که از این نعمت محرومن اینکه تو اینقدر اطلاعت داری اینقدر هوش داری اینقدر بلدی که پای نت بشینی و یه وبلاگ برای خودت بسازی اما خیلی ها حتی تو عمرشون دستشون به دکمه های کیبورد نخورده . اینا هیچ کدوم به چشمت نمیاد؟ اگه یه خرده توقعت رو از دنیا پایین بیاری خیلی چیزا برات عوض میشه . امیدوارم به حرفام فکر کنی نه اینکه فقط بخونیشون تا یه جواب دندون شکن مثلا به من بدی .
همیشه شاد باشی
سلام.
باورکن سعی ام روکردم.ولی همه چی دست من نیست
نمیدونم چجوری واست بگم.نمیتونم اینجابهت توضیح بدم
سلام .
امیدو عزیز من هنوزم سر حرفم هستم اراده ی انسان فقط در مقابل خواست خدا تسلیمه مطمئنم شما هیچ تلاشی نکردی یه گوشه نشستی به ناراحتی ها و دلخوریها فکر کردی و اون چیزای کوچیک خوبی رو که داشتی کنار زدی مثل اینکه تو بخوای از صبح یه گوشه بشینی و بگی هلو بیا برو تو گلو مثل این می مونه . هر چی دوست داری اینجا بنویس . من کامنتهای خصوصیتو تایید نمیکنم .
همیشه شاد باشی