شب آرزوها

نازنین ،از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم/ تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونم

شب آرزوها

نازنین ،از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم/ تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونم

همیشه برای نازنین قلبم

اگر قرار باشد روزی به پای تو بمیرم  

   فوتم نکن ؛ 

میخواهم در سینه ی تو بسوزم و تمام شوم 

اشکها همه به لبخند تبدیل می شوند 

اگر قرار باشد تو را یکبار ببوسم  

آنچه در من نهفته دریاییست

مجنون لیلی

ابر شدم صدا شدی شاه شدم گدا شدی

شعر شدم قلم شدی عشق شدم تو غم شدی

لیلی من . دریای من.  آسوده در رویای من

این لحظه در هوای تو گمشده در صدای تو

من عاشقم مجنون تو گمگشته در بارون تو

مجنون لیلی بی خبر در کوچه های دربه در

مست و پریشون و خراب هر آرزو نقش بر آب

شاید که روزی عاقبت آرام بگیرد در دلت

کجایی پس،انتظار تا کی نازنین ؟ همه هستی مو میدم برای یک لحظه بودن در دلت  

آنچه در من نهفته دریاییست

به جز تو

تو قلبم کسی جز تو جایی نداره 

 

   سکوتم به جز 

  

            تو  

 

       صدایی نداره 

آنچه در من نهفته دریاییست