شب آرزوها

نازنین ،از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم/ تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونم

شب آرزوها

نازنین ،از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم/ تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونم

نازنین

سلام به همه دوستای خوبم . تو این پست میخوام متن یه ترانه از آقای نریمان رو بگذارم که خودم بی نهایت دوستش دارم و به نظرم سوگلی البوم ایشونه . 

 

 

             تو شدی مهمون من مهمون قلبم

                  از صدات زمزمه ی عشقو شنفتم

           تو به من قشنگترین لحظه رو دادی

               من واست قشنگترین قصه رو گفتم

 نازنین از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم

                               تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزنم

             عاشقیت همیشه با من عشق من همیشه باتو

   گریه هام میگذرن از من زندگیم پر میشه با تو

 اومدی تو روزگارم دیگرون رفتن و رفتن

     من اگه واست عزیزم اینو پنهون نکن از من

             نازنین از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم

تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونم

تو طلای آفتابو نفس سبز زمینی

                    تو گل زنبق و لاله از یه فصل نازنینی

وقتی دستاتو گرفتم لحظه ی چشماتو دیدم

                    به من این مژده رو دادی که رسیدم به رسیدن

                نازنین از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم

              تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونم

 

 

    آنچه در من نهفته دریاییست

به تو فکر میکنم

این روزا عجیب بهت فکر میکنم . نه که فکر کنی قبلا نبوده . نه تو همیشه شاهزاده تموم ثانیه های زندگی من بودی و هستی . اما این روزا یه جور دیگه ای بهت فکر میکنم . ته دلم حسیه که قابل گفتن نیست تنها راهش اینه که روبروم بشینی وتو چشام زل بزنی و تو آینه ی چشام عکس خودتو ببینی . اونی که اون تو نقش بسته همه ی زندگیه منه . میدونم این یه رویای محاله مثل تموم آرزوهام . دور و دست نیافتنی  اما چه کنم من هیچ وقت به چیزای کوچیک راضی نبودم اما چیزای بزرگو و دور رو خواستم و حالا تو از همه چیزایی که خواستم بزرگتر و دورتری . هزار بار تو خوابهام تا کنار تو رسیدم و خواستم دستاتو بگیرم اما یه دفعه از خواب پریدم . آه که این خواب لعنتی هم با من لجه. از خوابی که تو توش نباشی متنفرم حاضرم تا ابد بیدار بمونم اما به خوابی نرم که تو توش نباشی . از روزی که به یاد تو شروع نشه متنفرم . دلم میخواد تو خواب بمیرم اما روزو بدون یادت شروع نکنم . من به دیدن تو از این همه فاصله انس گرفتم و منتظر  روزی هستم که فاصله ها برداشته بشه و تو کنارم  باشی .اونقدر نزدیک که بدون ترس از بیدار شدن دستاتو بگیرم اونقدرنزدیک که گرمی نفساتو حس کنم اونقدرنزدیک که سردی تنمو به گرمی آغوش تو بدم . 

 

« به تو فکر میکنم »

برای بارون شدن به تو فکر میکنم

به تو ای ابر لطیف

برای گریه شدن به تو فکر میکنم

به تو ای بغض غریب

برای رویا شدن به تو فکر میکنم

به تو ای خواب عجیب

برای نفس کشیدن به تو فکر میکنم

به تو ای نبض متین

من به سرسبزی دستت

به سرافرازی قدت

به شه سیاه چشمت

به تو فکر میکنم ، تو  

کاش می شد بدونی عشقت

حسرت دستای گرمت

واسه من یه چیزی بیشتر

از تصاحبه بهشته

کاش میشد اینو بدونی

گل لبخندِ رولبهات

شوق زندگی تو چشمات

اون هیاهوی نفسهات

چشای سیاهو زیبات

واسه من یه چیزی بیشتر

 از تصاحبه بهشته

کاش میشد بدونی فکرم

همه حسّم ، همه شعرم

به تو وصله ، به تو عشقم

کاش می شد بدونی دستام

خون کم جون تو رگهام

دونه دونه ی نفسهام

ضرب هر دونه ی نبضام

به تو فکر میکنه ، تو

به تو ای تمام دنیام  

                                    

  

آنچه در من نهفته دریاییست

   

 

عکس

این عکسارو تقدیم به دوستانی میکنم که  خواسته بودند عکس عاشقانه براشون بگذارم .