شب آرزوها

نازنین ،از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم/ تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونم

شب آرزوها

نازنین ،از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم/ تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونم

بازهم نازنین

نازنین یه گوشه از دلم افتاده تو اون چال ناز گوشه ی صورتت که وقت خنده های جادوئیت منو دیوونه میکنه . بدجور گیره دلم . به دادش برس . درش نیار رهاش نکن بذار همونجا برات پر پر بزنه و بدونه که تو هم یه کوچولو دوستش داری بدونه که اون گوشه های قلبت یه خونه ی کوچیک داره یه خونه ی کوچیک که بساط عشق تو رو توش به پا کنه . بدونه که میشه گاهی شونه های مردونه ی تو همدمی براش باشه که سرشو روش بگذاره از تو لبریز بشه از تو از تو از تو  

بدونه که تو چشم تو براش یه نگاه آشنا هست بدونه که تو صدای تو میتونه اسم خودشو بشنوه .  

بدجور گیره دلم نازنین به دادش برس . اما رهاش نکن . قلب من بدون عشق تو بدون یاد تو می میره .  

آنچه در من نهفته دریاییست

عشق منی

همین چند روز پیش بود که یکی برام کامنت گذاشت که تو سراب گیر کردم .خیلی وقتا پیش میاد که بعضی جمله های اینجوری هیچ تاثیری رو من نمیگذارن و بی تفاوت ازشون رد میشم اما اون روز با خوندن اون جمله یه چیزی تو قلبم فرو ریخت . یه لحظه تو بهت بودم و بعد تازه بعد از چند دقیقه تونستم فکرمو رو اون کلمه ها متمرکز کنم . به تو فکر کردم و بعد به خودم . به این که من کجای قلب تو هستم؟ کجای فکرتو؟هر چی گشتم خودمو ندیدم . ولی .... تاثیر اون جمله برای من فقط همون قدر بود که فهمیدم برای به تو رسیدن راه درازی در پیش دارم فقط این نیرو رو به من داد که بیشتر و بیشتر به طرفت بدوم و بیشتر و بیشتر دوست داشته باشم .

منو تنهایی و از عشق تو گفتن

تو دلسردی و فکر روز رفتن

منو دلتنگی چشم مستت

تو بی تابی و از دیگری گفتن

منو تسلیم غرور تو شدن باز

تو دست یخ و عشوه هو ناز

منو مبهوت صدای تو شدن باز

تو از جدایی خواندن آواز

منو یک قلب غم اندود از تو

تو رنجاندن این دل از نو

منو رنجیدن پی در پی و باز

خواهش و خواستن و دست نیاز

منو تکرار نفسهای تو در هر آواز

گفتن عشق منی با نوای هر ساز

آنچه در من نهفته دریاییست

حرفایی که نمیتونم بگم

این ترانه رو تقدیم میکنم به اونی که خیلی دلم میخواد این حرفا رو بهش بگم اما نمیتونم .  

 

 من هنوز چیزی نگفتم  

که تو طاقتت تموم شد  

باقیشو بگم می بینی  

گریه هات کلی حروم شد  

من که آسمون نبودم  

اما عشق تو یه ماهه  

سرزنش نکن دلم رو  

به خدا اون بی گناهه  

بدجوری دیوونتم من  

فکر نکن یه اعترافه  

همیشه نبودن تو  

کرده این دلو کلافه  

اولش گفتم یه حسه  

یا یه احترام ساده  

اما بعد دیدم یه عشقه  

تازه اندازش زیاده  

بیاهو مثل گذشته   

جز به من به همه شک کن   

من بدون تو می میرم  

بیاهو بهم کمک کن   

گفتی اگر باز آمدی  

جام شرابت میکنم   

در بستر مهرو وفا  

مستانه خوابت میکنم  

باز آمدم  

باز آمدم  

پیمان شکن  

کو جامو کو پیمانه   

باز که ابری شد نگاهت  

بغضتم واسم عزیزه  

اما اشکاتو نگه دار  

نذار اینجوری بریزه  

حال من خیلی عجیبه  

دوست دارم پیشم بشینی  

من نگاهت بکنم تا  

عشقو تو چشام ببینی  

بدجوری دیوونتم من  

فکر نکن یه اعترافه  

همیشه نبودن تو  

کرده این دلو کلافه  

اولش گفتم یه حسه  

یا یه احترام ساده  

اما بعد دیدم یه عشقه  

تازه اندازش زیاده    

  

 

آنچه در من نهفته دریاییست