شب آرزوها

نازنین ،از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم/ تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونم

شب آرزوها

نازنین ،از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم/ تا میتونی مثه آتیش بسوزونم ، بسوزونم

گاهی از خودم میپرسم

یکی نیست به من بگه آخه دوست داشتن که چرا اما و اگر نداره . مگه خودم نبودم که همه ی این حرفارو میزدم . حالا چی شده که دارم برای تو اما چرا می یارم ؟ شاید زیادی دلم پره یا خیلی دلتنگتم ولی یه حقیقتی رو میخوام بگم به خودم و تو.تو بهترینی  تو چشم من زیبا ترینی و خوبترین اما برای من همیشه یه سنگ مغرور بودی برای همینه که گاهی از خودم میپرسم چرا اینقدر تو رو دوست دارم ؟؟؟؟؟؟؟؟  

 

آنچه در من نهفته دریاییست

چرا ؟؟؟؟؟؟

چرا من اینقدر تو رو دوست دارم واقعا چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

 

آنچه در من نهفته دریاییست

ما به هم نمیرسیم

همیشه این ترانه رو خیلی دوست داشتم فکر میکنم هیچ کس نباشه که بگه اونو نشنیده اما با وجود اینکه خیلی قشنگ و دلنشین بود من از گوش کردنش یه جورایی بغضم میگرفت برای همین هیچ وقت گوش نمیکردم تا اینکه خودم یه ترانه با این عنوان نوشتم و بعد از مدتها دوباره اون اهنگو گوش کردم . حالا شعر خودمو مینویسم امیدوارم خوشتون بیاد و مثل اون اهنگ به دل همه بشینه  

 

ما به هم نمیرسیم

مثل روزیمو شبیم

مثل پاییزو بهار

مثل ابرو شوره زار

دست تو صبح سپید

دست من مرداب پیر

دل تو پاک و لطیف

دل من تارو پلید

من یه خواب مرده ام

تو یه رویا تا ابد

من به فکر مردنو

تو ولی فصلی جدید

دل من غافل ازین فاصله ها

نور چشم تو رو دید

دل به عشق تو سپرد

توی تاریکی دوید

تا به صبح تو رسید

تو خیالش پیش تو

روزای تازه می دید

عطر خوب نفساتو

به وجودش می کشید

تو هوای با تو بودن

خواب پروازو می دید

دل من غافل از این فاصله ها

تو خودش عشقتو دید

اما تو پاکی قلب خوبِ تو

جای خالیشو ندید

یه پرستو خیلی وقت پیش

دلتو با عشق خرید

واسه روح خسته ی من

آشیون بی کسی رو چید

دل بیچاره ی من هرگز دیگه

رنگ خوشبختی ندید

آنچه در من نهفته دریاییست